دوادم

لغت نامه دهخدا

دوادم. [ دُ دِ ] ( ع اِ ) آب سرخ است که از درخت طلح یا درخت یز بیرون آید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یا دُوَدِم ، آب سرخ است که از درخت طلح یا درخت یز بیرون آید و اکثر از کوه بیروت از بلاد شام خیزد و گویند در جوف درختهای کهن متکون میگردد و در افعال قایم مقام مومیایی است که در بدل وی مستعمل می شود. ( آنندراج ). چیزی است مثل صمغو سرخ مایل به سیاهی ، از جوف درختهای کهن درآید و در افعال قایم مقام مومیاست. ( از تحفه حکیم مؤمن ).

پیشنهاد کاربران

بپرس