دهویه
لغت نامه دهخدا
دهویه. [ دَ ی َ] ( معرب ، اِ ) این کلمه در عصر ساسانیان و نیز در قرنهای اول اسلام معمول بوده است و «ده یوده » ظاهراً مصحف آن است به معنی ده یک و عشر. ( از ذیل برهان چ معین ) : فقال [ مردانشاه ] له [ لابی صالح سجستانی ] کیف تصنع بدهویه و ششویه [ عند نقل الدیوان عن الفارسیة الی العربیة ] قال اکتب عشراً و نصف عشر. ( الفهرست ابن ندیم چ مصر ص 338 ). و رجوع به ششویه شود.
دهویه. [ دِ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا. واقع در 36هزارگزی شمال فسا با 285 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
دانشنامه عمومی
دهویه (بخش مرکزی استهبان). دهویه ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان استهبان در استان فارس ایران است.
این روستا دارای ۱۴۸خانوار می باشد. [ ۱] دهویه ۴۵۴ نفر جمعیت دارد. این روستا دارای یکی از جذابه های گردشگری شهرستان استهبان نیز می باشد
این روستا دارای ۱۴۸خانوار می باشد. [ ۱] دهویه ۴۵۴ نفر جمعیت دارد. این روستا دارای یکی از جذابه های گردشگری شهرستان استهبان نیز می باشد
دهویه (رونیز). دهویه یک روستا در ایران است که در دهستان رونیز شهرستان استهبان واقع شده است. [ ۱] دهویه ۶۰۴ نفر جمعیت دارد.
wiki: دهویه (رونیز)
دهویه (نی ریز). دهویه یک روستا در ایران است که در استان فارس واقع شده است. [ ۱] دهویه ۸۸ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: دهویه (نی ریز)
پیشنهاد کاربران
در پهلوی یک را یو میگفتند ده یک را ده یویه میگفتند دهیویه و بیست یویه ده یک و بیست یک است
وکان باللغة الفارسیة إلی العربیة فی أیام الحجاج. والذی نقله صالح بن عبد الرحمن مولی بنی تمیم، وکان أبو صالح من سبى سجستان، وکان یکتب لزادا ن فرخ بن پیرى کاتب الحجاج، یخط بین یدیه بالفارسیة والعربیة.
... [مشاهده متن کامل]
فخف علی قلب الحجاج، فقال صالح لزادا نفرخ: انک أنت سببی إلی الأمیر، وأراه قد استخفنی، ولا آمن ان یقدمنی علیک وان تسقط منزلتک. فقال: لا تظن ذلک، هو إلی أحوج منی إلیه، لأنه لا یجد من یکفیه حسابه غیری، فقال: والله لو شئت ان أحول الحساب إلی العربیة لحولته، قال: فحول منه أسطرا حتی أرى، ففعل.
فقال له: تمارض فتمارض فبعث الحجاج إلیه تیادورس طبیبه، فلم یر به علة، وبلغ زادا نفرخ ذلک فأمره ان یظهر. واتفق ان قتل زادا نفرخ فی فتنة ابن الأشعث وهو خارج من موضع کان فیه إلی منزله، فاستکتب الحجاج صالحا مکانه، فأعلمه الذی کان جرى بینه وبین صاحبه فی نقل الدیوان. فعزم الحجاج علی ذلک وقلده صالحا.
فقال له مردانشاه بن زادا نفرخ: کیف تصنع بدهویه وبیستویه. قال: اکتب عشرا ونصف عشر قال: فکیف تصنع بوید، قال: اکتب وأیضا، قال: والنیم النیف والزیادة بزاد
وکان باللغة الفارسیة إلی العربیة فی أیام الحجاج. والذی نقله صالح بن عبد الرحمن مولی بنی تمیم، وکان أبو صالح من سبى سجستان، وکان یکتب لزادا ن فرخ بن پیرى کاتب الحجاج، یخط بین یدیه بالفارسیة والعربیة.
... [مشاهده متن کامل]
فخف علی قلب الحجاج، فقال صالح لزادا نفرخ: انک أنت سببی إلی الأمیر، وأراه قد استخفنی، ولا آمن ان یقدمنی علیک وان تسقط منزلتک. فقال: لا تظن ذلک، هو إلی أحوج منی إلیه، لأنه لا یجد من یکفیه حسابه غیری، فقال: والله لو شئت ان أحول الحساب إلی العربیة لحولته، قال: فحول منه أسطرا حتی أرى، ففعل.
فقال له: تمارض فتمارض فبعث الحجاج إلیه تیادورس طبیبه، فلم یر به علة، وبلغ زادا نفرخ ذلک فأمره ان یظهر. واتفق ان قتل زادا نفرخ فی فتنة ابن الأشعث وهو خارج من موضع کان فیه إلی منزله، فاستکتب الحجاج صالحا مکانه، فأعلمه الذی کان جرى بینه وبین صاحبه فی نقل الدیوان. فعزم الحجاج علی ذلک وقلده صالحا.
فقال له مردانشاه بن زادا نفرخ: کیف تصنع بدهویه وبیستویه. قال: اکتب عشرا ونصف عشر قال: فکیف تصنع بوید، قال: اکتب وأیضا، قال: والنیم النیف والزیادة بزاد
دهویه در فارسی باستان به معنای یک دهم است که در دوره ی اسلام عشر جایگزین آن شد
به مانند آن بیستویه ( یک بیستم ) یا نصف عشر.
کاتبان و دبیران دیوان ها از این موارد استفاده بسیار میکردند که بمرور در دوره ی اسلام این لغات با لغات تازی و عربی جایگزین شد.
به مانند آن بیستویه ( یک بیستم ) یا نصف عشر.
کاتبان و دبیران دیوان ها از این موارد استفاده بسیار میکردند که بمرور در دوره ی اسلام این لغات با لغات تازی و عربی جایگزین شد.