دهن خوانی. [ دَ هََ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) سرزنش و ملامت. || جرم و گناه. ( ناظم الاطباء ). || الزام دادن. ( غیاث ). تقلید سخن کردن و الزام دادن از روی تحقیر ونواخوانی هم بدین معنی است. ( آنندراج ) :
عشق مرا چه غم ز دهن خوانی رقیب
سیماب آتش از دم حداد نشکند.میرزا رفیع واعظ ( از آنندراج ).