دهن بمسمار ؛ دهن بسته ، که گویی دهانش را به مسمار دوخته اند. کنایه از خاموش و ساکت :
گنج علمند و فضل اگرچه ز بیم
در فراز و دهن به مسمارند.
ناصرخسرو.
وزان قبل که تو حکمت شنود نتوانی
همیشه با تو ز حکمت دهن به مسماریم.
ناصرخسرو.
گنج علمند و فضل اگرچه ز بیم
در فراز و دهن به مسمارند.
ناصرخسرو.
وزان قبل که تو حکمت شنود نتوانی
همیشه با تو ز حکمت دهن به مسماریم.
ناصرخسرو.