دهلیق

لغت نامه دهخدا

دهلیق. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. واقع در 14هزارگزی ورزقان. آب آن از چشمه تأمین می شود.سکنه آن 271 تن. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران

کلماتی که آخر آنها ق داردروستای نوق ( رفسنجان ) وامق ییلاق قیشلاق ایرانق زرنق خاروانق شور دره ق سرین ده رق متنق الانق شال وار جیق هیق آلاچیق قاشیق قاتیق تجریق میق منیق یلانیق الن جارق درین درق طوق قویجاق قلعه جوق مونق آروق ایرنق گوکدرق آرموداق ایورق یرنلیق یرزلیق میدان جوق النجق اوچ درق خرم درق اویلق بیرق ورنق الوانق زوارق بوق آونلیق ایشلق نشق هلق بافق در یزد اویلق در ورزقان، نیارق در نمین اردبیل فیروق در خوی برندق در هشت جین اردبیل خرانق در یزد پل مردق در مراغه الازیق در ترکیه نیاق در قزوین، چاراویماق، اهل مرستاق ( مازندران روستای گلیرد، گول یوردی ) دهلیق در ( ورزقان ) آلاجیق ابریق ( تنگ های مسی که سر سفره روی تشت می گذاشتند ) ابلق ( حیوان دو رنگ ، ابلک ) پاتوق قوناق ( مهمان، خانه ی قصر مانند ) خونیق، برزندق، روستای نودوزق در میانه. . روستای کرنق ( آب سفید خلخال، آغ سو ) . . .
...
[مشاهده متن کامل]

11wارونق ( ار ونق ) غین وقاف در فارسی نیست. ارونق یک کلمه ی تورکی است. اکثر جای مکانها در تورکی به قاف ختم می شود. مثل. نودوزق. ایلانیق. ایرانق. زرنق. مته نق ( متنق ) . میه نق ( مینقی ) . بافق. زرنق. خرنق. قشلاق. ییلاق. قلعه جوق ( قزوین )