دهداق. [ دَ/ دِ ] ( ع مص ) بریدن گوشت و شکستن استخوان را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || گرد گردیدن گوشت پاره از جوشش دیگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).دهداق. [ دَ ] ( ع اِ ) جوشش دیگ. || خنده بد. || رفتاری است بالاتر از عنق که نوعی از رفتارستور است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).