دهان گیر


معنی انگلیسی:
mouthpiece

لغت نامه دهخدا

دهان گیر. [ دَ ] ( اِ مرکب ) لبیشه. لویشه. ( لغت فرس اسدی ، در کلمه لبیشه ). لبیش دهان گیر اسب بود. ( لغت نامه اسدی ). || ( نف مرکب ) آنکه دهان مردم را از پوچ گفتن ببندد. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || در بیت زیر به معنی پوچ گو به کار رفته و این محل تأمل است. ( از آنندراج ) :
اگرچه مطلع غرای من جهانگیر است
ولی چه چاره کنم مدعی دهان گیر است.
میرزا عبدالغنی قبول ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

لبیشه . لویشه .

پیشنهاد کاربران

بپرس