دهان شویه

/dahAnSuye/

معنی انگلیسی:
mouthwash

لغت نامه دهخدا

دهان شویه. [ دَ ی َ ] ( اِ مرکب ) وسیله شستشوی دهان. پارچه نازکی که در میان آن اسفرزه یا چیزی شبیه به آن ریزند وبر سر آن چوبی تنک بندند و دهان مریض را بدان شویند. ( یادداشت مؤلف ). || داروی جامد یا مایعکه بدان درون دهان پاکیزه کنند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

وسیله شستشوی دهان .

فرهنگستان زبان و ادب

{mouthwash, mouth-rinse} [علوم دارویی] محلولی که برای شست وشوی دهان به کار می رود

پیشنهاد کاربران

غراره. [ غ َ رَ / رِ ] ( اِ ) آب در دهن کردن و جنبانیدن برای پاک شدن دهن ، و آن را به عربی مضمضه گویند. ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) . به هندی کلی گویند. ( جهانگیری ) :
اگر گهی به زبانم حدیث توبه رود
ز بی طهارتی آن را به می غراره کنم.
حافظ.

بپرس