دهار

لغت نامه دهخدا

دهار. [ دَ ] ( اِ ) غار. ( صحاح الفرس ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( لغت فرس اسدی ). غار و شکاف کوه. ( از برهان ) ( از آنندراج ) :
یکایک پراکنده بر دشت و غار
زبان چون درخت و دهان چون دهار.
اسدی.
کهی پردهار و شکسته دره
دهارش پر از کان زر یکسره.
اسدی.
و آوردند در کنار کوه که شهر ایشان بر آن کوه بنیاد نهاده بود تا او را از سر آن دهار بیندازند. ( ترجمه دیاتسارون ص 194 ).
شست سیمین چو سوی تیر آرند
اژدها از دهار بگذارند.
سنایی. ( از جهانگیری ).
دهاز. رجوع به دهاز شود. || دره. ( صحاح الفرس ) ( از برهان ). || فضل و دانش. ( از برهان ).

دهار. [ دِ ] ( ع مص ) معامله کردن با کسی مدت دهر. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ).

دهار. [ دَهَْ ها ] ( اِخ ) قاضی بدر محمدخان دهار صاحب اداةالفضلا و دستورالاخوان. ( یادداشت مؤلف ). نام مؤلف [ دستورالاخوان ] چنانکه خود در مقدمه کتاب بدان اشاره می کند «قاضی خان بدر محمد دهار» است اما در فهرست ریو لقب وی دهار وال یا دهار یوال ضبط شده است. دهار وال به معنی رئیس منطقه دهار می باشد و دهار از مضافات دهلی هنداست و حاجی خلیفه در کشف الظنون او را از اجداد علامه قطب الدین مؤلف البرق الیمانی دانسته است. وی کتاب دیگری در لغت پارسی دارد به نام «اداةالفضلاء» که آن را به سال 812 یا 822 هَ.ق. و دستورالاخوان را به سال 827 هَ.ق. استنساخ کرده است. به ظن قوی وی در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری می زیسته است. ( از مقدمه نجفی اسداللهی بر دستورالاخوان ص پنج و شش ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - شکاف کوه غار کهف . ۲ - دره .
معامله کردن با کسی مدت دهر .

فرهنگ معین

(دِ ) (اِ. ) ۱ - شکاف کوه . ۲ - دره .

فرهنگ عمید

= غار۱: یکایک پراکنده بر دشت و غار / قدی چون درخت و دهان چون دهار (اسدی: ۱۶۲ ).

جدول کلمات

غار ، دره

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دهاردهاردهار
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
دانش