ده هزار


معنی انگلیسی:
ten thousand, ten-thousand

لغت نامه دهخدا

ده هزار. [ دَه ْ هََ / هَِ ] ( اِ مرکب ) اصطلاح نرد. رجوع به ترکیب ده هزار در ذیل ده شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) عددی اصلی برابر ده هزار ( ۲ . ) ۱٠٠٠٠ - بازی چهارم از هفت بازی نرد ده هزاران هزار هزاران .

مترادف ها

myriad (اسم)
هزارها، ده هزار

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه :
می توان به جایِ واژه یِ " هکتار " ، از واژه یِ " بیور " بهره برد. در زبانِ پارسیِ میانه " بیور " به چمِ " ده هزار " بوده است.
یا می توان از واژه ای بهره جست که بخشی از آن " بیور" باشد.
ده هزار ؛ ده بار هزار. عشرة الف. ( یادداشت مؤلف ) .
- || اغلب برای کثرت و مبالغه با صرف نظر از کمیت واقعی آن در نظم و نثر به کار می رود.
ده هزار ؛ ده بار هزار. عشرة الف. ( یادداشت مؤلف ) .
ده هزار ( یونانی باستان: οἱ Μύριοι , hoi Myrioi ) نیرویی از واحدهای مزدور عمدتاً یونانی بودند که میان سال های ۴۰۱–۳۹۹ قبل از میلاد توسط کوروش کوچک برای گرفتن تاج و تخت امپراتوری ایران از برادرش اردشیر دوم به کار گرفته شده بودند. راهپیمایی آنها تا نزدیکی بابِل، نبرد کوناکسا و بازگشت به یونان توسط گزنفون ، یکی از رهبران آنها، در اثر خود بنام آناباسیس ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

• آناباسیس
• جنگ های ایران و یونان
• راه پیمایی
• سازمان های نظامی یونان باستان
• واحدها و تشکیلات نظامی امپراتوری هخامنشی
• داده های کتابخانه ای با ۰ عنصر

ده هزار
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ده_هزار
" بیور " به پهلوی

بپرس