ده ساله ؛ آنکه سالش بده رسیده باشد :
که ده ساله کودک چنین کارکرد
به افغان سیه رزم و پیکار کرد.
فردوسی.
پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزع است. سعدی. ( گلستان ) . || در آخر برخی از کلمات گاهی معنی یک دهد: بیدبن ساله. ( یادداشت مؤلف ) . و ظاهراً در گوساله با در نظر گرفتن �هَ� آخر آن که گاه به معنی تصغیر آید بر خردی دلالت کند.
... [مشاهده متن کامل]
که ده ساله کودک چنین کارکرد
به افغان سیه رزم و پیکار کرد.
فردوسی.
پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزع است. سعدی. ( گلستان ) . || در آخر برخی از کلمات گاهی معنی یک دهد: بیدبن ساله. ( یادداشت مؤلف ) . و ظاهراً در گوساله با در نظر گرفتن �هَ� آخر آن که گاه به معنی تصغیر آید بر خردی دلالت کند.
... [مشاهده متن کامل]