دنیوی
/donyavi/
مترادف دنیوی: دنیایی، دهری، مادی
متضاد دنیوی: اخروی
برابر پارسی: گیتایی، گیتُوی، گیتیانه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب بدنی دنیاوی قیود دنیوی .
فرهنگ عمید
مترادف ها
زمینی، خاکی، دنیوی، این جهانی
زمینی، خاکی، دنیوی، خاک مانند، عاری از خیال
عرفی، دنیوی، غیر روحانی، وابسته بدنیا
جسمانی، عرفی، دنیوی، موقتی، غیر روحانی، زمانی، وابسته به گیجگاه، شقیقه ای، زودگذر فانی
جسمانی، مادی، خاکی، دنیوی، این جهانی
خاکی، دنیوی، این جهانی
زمینی، دنیوی، این جهانی، واقع در زیر قمر
زمینی، دنیوی، این جهانی، واقع در زیر قمر
زمینی، خاکی، دنیوی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
weltlich با تلفظ وِلتلیش به زبان آلمانی معادل worldly به زبان انگلیسی و معادل دنیوی به زبان فارسی در مقابل آسمانی یا برزخی - اُخروی از دیدگاه آئین ها و ادیان و مذاهب به ویژه ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام که در مورد اتفاقات پس از مرگ دنیوی علارغم وحیانی بودن، دارای یک قصه، متل، افسانه و یا یک داستان واحد و ساده و روشن نیستند، طوریکه برای هرکدام از افراد انسانی چه بیسواد و عام و چه باسواد و خاص به سهولت قابل دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک باشد فارغ از مواد زائد از قبیل ابهامات و اوهامات و خرافات .
... [مشاهده متن کامل]
یک نکته بسیار مهم در مورد این دنیای فیزیکی یا واقعی و تجربی و عینی به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، اینست که تنها و منزوی نمیباشد بلکه شش دنیای دیگر را بصورت شش آسمان و شش زمین دیگر و هرآنچه که بین آنهاست، در بطن خود به شکل شش دنیای متافیزیکی یا غیبی و امکانی بهمراه دارد.
شناخت کامل این هفت سامان یا نظام کل گیتیائی، کیهانی و یا جهانی به کمک علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات بدون در نظر گرفتن ابعاد دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج من مردانه و پنج من زنانه، محال و غیر ممکن می باشد.
از دیدگاه فردی من، دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد، دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل مبارک سرایندگان ( اول موسی و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا و زمزمه نشده.
مسیر حرکت این دنیا و حرکات شش دنیای دیگر دایروی یا دایره ای شکل می باشند و در طول هم و پشت سر همدیگر از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، به ظهور و پیدایش و کثرت میرسند و زندگی های دنیوی کلی و جزئیاتی خود را تجربه و سپری خواهند نمود و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی.
در همین زمینه بر اساس بینش و باور فردی من، تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل
《دنیا - برزخ - آخرت》با کمال احترام یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد، زیرا پایان حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طی این سفر و تا پایان آن همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا و بهمراه و در بطن همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر اشاره شده.
این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار و تا پایان آن، همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از پیش یا قبل از نو آفریده میشود و از همین خمیر مایه ساختاری فعلی.
در این مورد توجه به مسیر حرکت زمان خودی ( فرد خود ) لازم و ضروری می باشد که دایره ای شکل است و توسط لحظه جاودانه حال بطور اجباری طی میشود، یعنی بدون توجه به خواست و اراده و اختیار و دخالت فردی.
نگاه های انفرادی ما افراد انسانی ( منجمله حیوانی ) و نگاه کلی این دنیا در هر لحظه بسوی آینده دوخته شده اند بدون توانائی بازگشتن و مشاهده اتفاقات گذشته بصورت مستند غیر از مرور خاطرات فردی و اجتماعی و تاریخی و کیهانی.
... [مشاهده متن کامل]
یک نکته بسیار مهم در مورد این دنیای فیزیکی یا واقعی و تجربی و عینی به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، اینست که تنها و منزوی نمیباشد بلکه شش دنیای دیگر را بصورت شش آسمان و شش زمین دیگر و هرآنچه که بین آنهاست، در بطن خود به شکل شش دنیای متافیزیکی یا غیبی و امکانی بهمراه دارد.
شناخت کامل این هفت سامان یا نظام کل گیتیائی، کیهانی و یا جهانی به کمک علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات بدون در نظر گرفتن ابعاد دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج من مردانه و پنج من زنانه، محال و غیر ممکن می باشد.
از دیدگاه فردی من، دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد، دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل مبارک سرایندگان ( اول موسی و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا و زمزمه نشده.
مسیر حرکت این دنیا و حرکات شش دنیای دیگر دایروی یا دایره ای شکل می باشند و در طول هم و پشت سر همدیگر از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، به ظهور و پیدایش و کثرت میرسند و زندگی های دنیوی کلی و جزئیاتی خود را تجربه و سپری خواهند نمود و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی.
در همین زمینه بر اساس بینش و باور فردی من، تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل
《دنیا - برزخ - آخرت》با کمال احترام یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد، زیرا پایان حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طی این سفر و تا پایان آن همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا و بهمراه و در بطن همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر اشاره شده.
این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار و تا پایان آن، همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از پیش یا قبل از نو آفریده میشود و از همین خمیر مایه ساختاری فعلی.
در این مورد توجه به مسیر حرکت زمان خودی ( فرد خود ) لازم و ضروری می باشد که دایره ای شکل است و توسط لحظه جاودانه حال بطور اجباری طی میشود، یعنی بدون توجه به خواست و اراده و اختیار و دخالت فردی.
نگاه های انفرادی ما افراد انسانی ( منجمله حیوانی ) و نگاه کلی این دنیا در هر لحظه بسوی آینده دوخته شده اند بدون توانائی بازگشتن و مشاهده اتفاقات گذشته بصورت مستند غیر از مرور خاطرات فردی و اجتماعی و تاریخی و کیهانی.
"ایدَری"
ایدر= اینجا
ایدری= اینجایی، دنیوی:
مرا گفت کاینجا غریبست جانت
بدو کن عنایت که تنت ایدریست.
ناصرخسرو
جان من تا ز تست آنجایی
من کجا ایدری توانم شد.
خاقانی
ایدر= اینجا
ایدری= اینجایی، دنیوی:
مرا گفت کاینجا غریبست جانت
بدو کن عنایت که تنت ایدریست.
ناصرخسرو
جان من تا ز تست آنجایی
من کجا ایدری توانم شد.
خاقانی
مادی
گیتیک، گیتایی
این سری. [ س َ ] ( ص نسبی ) این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری :
هر ذلیلی که حق عزیز کند
آن عزیزیش این سری منگر.
خاقانی.
|| ظاهری. عرضی. ( فرهنگ فارسی معین ) .
هر ذلیلی که حق عزیز کند
آن عزیزیش این سری منگر.
خاقانی.
|| ظاهری. عرضی. ( فرهنگ فارسی معین ) .
این جهانی