دنیه

لغت نامه دهخدا

( دنیة ) دنیة. [ دَ نی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث دنی. پست و حقیر و فرومایه. ( یادداشت مؤلف ).ناکس و زبون. ( آنندراج ) ( غیاث ). رجوع به دنی شود.

دنیة. [ دَن ْ نی ی َ ] ( ع اِ ) کلاه بزرگ و بلند خاص قضات. تخته کلاه ، و وجه تسمیه ، شباهت این کلاه به دن به معنی خم است ، و صاحبان این کلاه را تخته کلاه می نامیدند. ( یادداشت مؤلف ). کلاه قاضی از نظر شباهت به دن. ( از منتهی الارب ). کلاه قاضی. ( مهذب الاسماء ).
دنیه. [ دِ ی ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( از لاتینی ِ دناریوس ) واحدی برای بیان ظرافت تار ابریشم ، ریون ، یا نایلون ، و آن ظرافت تاری است که 9000 متر آن یک گرم وزن داشته باشد، بنابراین ، مثلاً 9000 متر از تاری به ظرافت «15 دنیه » 15 گرم وزن دارد. دنیه اصلاً نام سکه ای بوده است که از زمان پین کوتاه تا انقلاب فرانسه در اروپای غربی رایج بوده و در آغاز از نقره و سرانجام از مس ضرب می شده است. ( از دایرةالمعارف فارسی ).

فرهنگ فارسی

واحدی برای بیان ظرافت تار ابریشم .

دانشنامه آزاد فارسی

دنیِه (denier)
واحدی برای اندازه گیری میزانِ ظرافت نخ، برابر با وزن ۹ هزار متر نخ به گرَم. ۹ هزار متر از نایلونی به ظرافت پانزده دنیه، که برای جوراب نایلن استفاده می شود، پانزده گرم وزن دارد؛ در این حالت ضخامت نخ۰.۰۰۴۲۵ میلی متر خواهد بود. این اصطلاح از صنایع ابریشم فرانسه اخذ شده است. دنیه از سکه های نقرۀ قدیمی فرانسوی بود.

پیشنهاد کاربران

( دنیه – یا – دین – قدری کمتر از یک گرم یعنی نهصد میلی گرم است و گویا همین کلمه می باشد که در اعصار بعد دینار گردید

بپرس