تفسیر دنیاهای چندگانه یکی از تفسیرهای مکانیک کوانتومی است. این تفسیر را به این نام ها نیز می خوانند: فرمول بندی حالت نسبی، نظریهٔ تابع موج جهانی و دنیاهای موازی. [ ۱] تفسیر دنیاهای چندگانه در سال ۱۹۲۶ میلادی و زمانی مطرح شد که اروین شرودینگر نشان داد که از منظر ریاضیات، دنیای زیر اتمی دارای تصویری است که تار و مبهم دیده می شود. [ ۲]
تفسیر دنیاهای چندگانه، فروکاهی تابع موج را نمی پذیرد و این فروکاهیِ ظاهری را با سازوکار واهمدوسی کوانتومی توضیح می دهد. برخی می گویند که با این تفسیر همهٔ پارادوکس های مکانیک کوانتومی، از جمله پارادوکس EPR [ ۳] [ ۴] حل می شوند، زیرا هرکدام از نتیجه های ممکن برای یک رویداد در «جهان جداگانه ای» رخ می دهد. به زبان دیگر، شمار بسیار زیادی ( شاید بی نهایت ) جهان وجود دارد و هرآنچه می توانست در دنیای ما رخ دهد ( و رخ نداده است ) در جهان ( های ) دیگری رخ داده است.
طرفداران این تفسیر می گویند که تفسیر دنیاهای چندگانه پاسخی به این پرسش است که «چگونه می توان با معادله های تعین گرایانهٔ مکانیک کوانتومی، پدیده های تصادفی ( مانند واپاشی تصادفی اتم های پرتوزا ) را توضیح داد؟» پیش از آن، رویدادها به شکل جهان خط های تکی دیده می شدند؛ ولی تفسیر دنیاهای چندگانه رویدادها را به شکل درخت هایی از جهان خط ها که شاخه شاخه شده اند می بیند.
فرمول بندی حالت های نسبی را هیوْ اِوِرِت[ ۵] در سال ۱۹۵۷ بار آورد. در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برایس دویت این فرمول بندی را به نام دنیاهای چندگانه خواند و آن را همه گیر کرد. رهیافت واهمدوسی به تفسیر مکانیک کوانتومی پس از آن توسعه داده شد و دسته ای از تفسیرها را به وجود آورد. این تفسیر هم اکنون همراه با تفسیر کپنهاکی و دیگر تفسیرهای واهمدوسانه یکی از مهم ترین تعبیرهای مکانیک کوانتومی است.
به زبان هیو اورت، دستگاه اندازه گیری «د» و سیستم کوانتومی «س» یک سیستم ترکیب شده را می سازند. پیش از اندازه گیری، هرکدام در حالت های خوش تعریف ( و البته وابسته به زمان ) قرار دارند. اندازه گیری به این معنی است که بگذاریم س و د با هم برهم کنش کنند. پس از این که س و د برهم کنش داشتند، دیگر نمی توان آن ها را با حالت های مستقلی توصیف کرد. به گفتهٔ اِوِرِت، تنها توصیف بامعنی از این وضعیت به کمک حالت های نسبی است: مثلاً حالت نسبی س اگر حالت د را بدانیم، یا حالت نسبی د وقتی حالت س را بدانیم.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتفسیر دنیاهای چندگانه، فروکاهی تابع موج را نمی پذیرد و این فروکاهیِ ظاهری را با سازوکار واهمدوسی کوانتومی توضیح می دهد. برخی می گویند که با این تفسیر همهٔ پارادوکس های مکانیک کوانتومی، از جمله پارادوکس EPR [ ۳] [ ۴] حل می شوند، زیرا هرکدام از نتیجه های ممکن برای یک رویداد در «جهان جداگانه ای» رخ می دهد. به زبان دیگر، شمار بسیار زیادی ( شاید بی نهایت ) جهان وجود دارد و هرآنچه می توانست در دنیای ما رخ دهد ( و رخ نداده است ) در جهان ( های ) دیگری رخ داده است.
طرفداران این تفسیر می گویند که تفسیر دنیاهای چندگانه پاسخی به این پرسش است که «چگونه می توان با معادله های تعین گرایانهٔ مکانیک کوانتومی، پدیده های تصادفی ( مانند واپاشی تصادفی اتم های پرتوزا ) را توضیح داد؟» پیش از آن، رویدادها به شکل جهان خط های تکی دیده می شدند؛ ولی تفسیر دنیاهای چندگانه رویدادها را به شکل درخت هایی از جهان خط ها که شاخه شاخه شده اند می بیند.
فرمول بندی حالت های نسبی را هیوْ اِوِرِت[ ۵] در سال ۱۹۵۷ بار آورد. در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برایس دویت این فرمول بندی را به نام دنیاهای چندگانه خواند و آن را همه گیر کرد. رهیافت واهمدوسی به تفسیر مکانیک کوانتومی پس از آن توسعه داده شد و دسته ای از تفسیرها را به وجود آورد. این تفسیر هم اکنون همراه با تفسیر کپنهاکی و دیگر تفسیرهای واهمدوسانه یکی از مهم ترین تعبیرهای مکانیک کوانتومی است.
به زبان هیو اورت، دستگاه اندازه گیری «د» و سیستم کوانتومی «س» یک سیستم ترکیب شده را می سازند. پیش از اندازه گیری، هرکدام در حالت های خوش تعریف ( و البته وابسته به زمان ) قرار دارند. اندازه گیری به این معنی است که بگذاریم س و د با هم برهم کنش کنند. پس از این که س و د برهم کنش داشتند، دیگر نمی توان آن ها را با حالت های مستقلی توصیف کرد. به گفتهٔ اِوِرِت، تنها توصیف بامعنی از این وضعیت به کمک حالت های نسبی است: مثلاً حالت نسبی س اگر حالت د را بدانیم، یا حالت نسبی د وقتی حالت س را بدانیم.
wiki: دنیاهای چندگانه