دنیا گیر

لغت نامه دهخدا

دنیاگیر. [ دُن ْ ] ( نف مرکب ) دنیاگیرنده. که دنیا را بگیرد. جهانگیر. ( از یادداشت مؤلف ). || ( ن مف مرکب ) که دنیا او را بگیرد. که حرص به دنیا او را گرفتار سازد. که مفتون و دلداده دنیا باشد. شیفته تعلقات دنیوی. دنیاپرست. ( از یادداشت مؤلف ).
- امثال :
دنیاگیر که نخواهم ( نخواهی ) شد ؛ دایم در دنیا نخواهم ( نخواهی ) ماند. ( یادداشت مؤلف ).رجوع به دنیاپرست شود.

فرهنگ فارسی

دنیا گیرنده . که دنیا را بگیرد .

پیشنهاد کاربران

بپرس