دنی لافریر ( به فرانسوی: Dany Laferrière ) ( زاده ۱۳ آوریل ۱۹۵۳ ) یک نویسنده و خبرنگار کانادایی هائیتی تبار و فرانسوی زبان است.
دنی لافریر از اعضای فرهنگستان فرانسه است. سال 2015 که لافریر در آکادمی فرانسه پذیرفته شد، اولین بار بود که یک تبعۀ کانادا به این آکادمی چهارصد ساله وارد می شود. [ ۱]
ویندسور کلبه لافریر، مشهور به دنی لافریر، زاده ۱۳ آوریل ۱۹۵۳ در پورت اوپرنس هاییتی، روزنامه نگار، داستان نویس و نمایشنامه نویس ساکن مونترال در کبک کانادا است. وی در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۳ به عنوان عضو آکامی فرانسه انتخاب شد و در ۲۸ می ۲۰۱۵ به طور رسمی نشان آن را دریافت کرد. پس از ژولین گری، لافریر دومین فردی است که بدون اینکه ملیت فرانسوی داشته باشد، به عضویت این نهاد درآمده است.
چنان که در مقدمه مترجم کتاب معمای بازگشت آمده، دنی کودکی اش را در پتی گواو با مادربزرگش - یکی از شخصیت های درخشان اثر حاضر - گذراند. مادرش در سن چهارسالگی با ترس از رژیم فرانسوا دووالیه به دلایل سیاسی مرتبط با پدرش، وی را به کبک فرستاد. از یازده سالگی، در بازگشت به پورت اوپرنس، زندگی در کنار مادرش را از سر گرفت و تحصیلات راهنمایی را گذراند. سپس، نویسنده فرهنگی در یک هفته نامه شد. در ۱۹۷۶، دوست روزنامه نگارش گاسنر ریموند که مانند او ۲۳ سال داشت، کشته شد. به دنبال این اتفاق، از ترس در «لیست بودن» به سرعت هاییتی را به مقصد مونترال ترک کرد و هیچ کس را به جز مادرش در جریان نگذاشت. در ۱۹۷۹ به مدت شش ماه به پورت اوپرنس برگشت و با مارگارت بروت آشنا شد که از او سه دختر دارد. در بازگشت به مونترال در ژوئن ۱۹۷۶، در خیابان سنت دنیز ساکن شد و تا ۱۹۸۵ در کارخانه ها کار می کرد؛ همین موقع بود که نخستین رمانش را با نام چگونه بدون خسته شدن با یک سیاه پوست عشق بازی کنیم منتشر کرد. رمانی که موفقیت بسیار را برای او - به خصوص در کشورهای انگلیسی زبان - به همراه داشت، تا جایی که نویسنده را با بوکوفسکی مقایسه کردند. لافریر از سال ۱۹۹۰ با خانواده اش در میامی فلوریدا ساکن شد، اما از ۲۰۰۲ در مونترال زندگی می کند. [ ۲]
لافریر تاکنون آثار فراوانی منتشر کرده است که از این قرارند:
• چگونه بدون خسته شدن با یک سیاه پوست عشق بازی کنیم، 1985؛
• بوی قهوه، 1991؛
• ذائقه ی دختران جوان، 1992؛
• این نارنجک در دست جوان سیاه پوست اسلحه است یا میوه؟، 1993؛
• روایت انحراف دلنشین، 1994؛
• کشور بدون کلاه، 1996؛
• پوست رئیس، 1997؛
• جذابیت بعدازظهر های بی پایان، 1997؛
• آواز پرندگان دیوانه، 2000؛
• خسته ام، 2000؛
• آن گونه می نویسم که زندگی می کنم: گفت وگو با برنارد مانیه، 2000؛
• چگونه آمریکا را در یک شب فتح کنیم، 2004؛
• سال های 80 در فورد قدیمی ام، 2005؛
• من دیوانه ی واوا هستم، 2006؛
• به سمت جنوب، 2006؛
• من نویسنده ای ژاپنی هستم، 2008؛
• جشن مردگان، 2009؛
• معمای بازگشت، 2009؛
• هنر زندگی کردن با زمان فاجعه، 2010؛
• همه چیز در اطرافم می جنبد، 2010؛
• هنر تقریباً گمشده ی هیچ کاری نکردن ( مجموعه جستارها ) ، 2011؛
• روزمرگی یک نویسنده ی پیژامه پوش، 2013؛
• بوسه ی ارغوانی واوا، 2014؛
• تمام آنچه به تو نخواهیم گفت مونگو، 2015؛
• اسطوره های آمریکایی، 2016؛
• چهره ای از پاریس با گربه، 2018.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدنی لافریر از اعضای فرهنگستان فرانسه است. سال 2015 که لافریر در آکادمی فرانسه پذیرفته شد، اولین بار بود که یک تبعۀ کانادا به این آکادمی چهارصد ساله وارد می شود. [ ۱]
ویندسور کلبه لافریر، مشهور به دنی لافریر، زاده ۱۳ آوریل ۱۹۵۳ در پورت اوپرنس هاییتی، روزنامه نگار، داستان نویس و نمایشنامه نویس ساکن مونترال در کبک کانادا است. وی در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۳ به عنوان عضو آکامی فرانسه انتخاب شد و در ۲۸ می ۲۰۱۵ به طور رسمی نشان آن را دریافت کرد. پس از ژولین گری، لافریر دومین فردی است که بدون اینکه ملیت فرانسوی داشته باشد، به عضویت این نهاد درآمده است.
چنان که در مقدمه مترجم کتاب معمای بازگشت آمده، دنی کودکی اش را در پتی گواو با مادربزرگش - یکی از شخصیت های درخشان اثر حاضر - گذراند. مادرش در سن چهارسالگی با ترس از رژیم فرانسوا دووالیه به دلایل سیاسی مرتبط با پدرش، وی را به کبک فرستاد. از یازده سالگی، در بازگشت به پورت اوپرنس، زندگی در کنار مادرش را از سر گرفت و تحصیلات راهنمایی را گذراند. سپس، نویسنده فرهنگی در یک هفته نامه شد. در ۱۹۷۶، دوست روزنامه نگارش گاسنر ریموند که مانند او ۲۳ سال داشت، کشته شد. به دنبال این اتفاق، از ترس در «لیست بودن» به سرعت هاییتی را به مقصد مونترال ترک کرد و هیچ کس را به جز مادرش در جریان نگذاشت. در ۱۹۷۹ به مدت شش ماه به پورت اوپرنس برگشت و با مارگارت بروت آشنا شد که از او سه دختر دارد. در بازگشت به مونترال در ژوئن ۱۹۷۶، در خیابان سنت دنیز ساکن شد و تا ۱۹۸۵ در کارخانه ها کار می کرد؛ همین موقع بود که نخستین رمانش را با نام چگونه بدون خسته شدن با یک سیاه پوست عشق بازی کنیم منتشر کرد. رمانی که موفقیت بسیار را برای او - به خصوص در کشورهای انگلیسی زبان - به همراه داشت، تا جایی که نویسنده را با بوکوفسکی مقایسه کردند. لافریر از سال ۱۹۹۰ با خانواده اش در میامی فلوریدا ساکن شد، اما از ۲۰۰۲ در مونترال زندگی می کند. [ ۲]
لافریر تاکنون آثار فراوانی منتشر کرده است که از این قرارند:
• چگونه بدون خسته شدن با یک سیاه پوست عشق بازی کنیم، 1985؛
• بوی قهوه، 1991؛
• ذائقه ی دختران جوان، 1992؛
• این نارنجک در دست جوان سیاه پوست اسلحه است یا میوه؟، 1993؛
• روایت انحراف دلنشین، 1994؛
• کشور بدون کلاه، 1996؛
• پوست رئیس، 1997؛
• جذابیت بعدازظهر های بی پایان، 1997؛
• آواز پرندگان دیوانه، 2000؛
• خسته ام، 2000؛
• آن گونه می نویسم که زندگی می کنم: گفت وگو با برنارد مانیه، 2000؛
• چگونه آمریکا را در یک شب فتح کنیم، 2004؛
• سال های 80 در فورد قدیمی ام، 2005؛
• من دیوانه ی واوا هستم، 2006؛
• به سمت جنوب، 2006؛
• من نویسنده ای ژاپنی هستم، 2008؛
• جشن مردگان، 2009؛
• معمای بازگشت، 2009؛
• هنر زندگی کردن با زمان فاجعه، 2010؛
• همه چیز در اطرافم می جنبد، 2010؛
• هنر تقریباً گمشده ی هیچ کاری نکردن ( مجموعه جستارها ) ، 2011؛
• روزمرگی یک نویسنده ی پیژامه پوش، 2013؛
• بوسه ی ارغوانی واوا، 2014؛
• تمام آنچه به تو نخواهیم گفت مونگو، 2015؛
• اسطوره های آمریکایی، 2016؛
• چهره ای از پاریس با گربه، 2018.

wiki: دنی لافریر