دنگل


مترادف دنگل: احمق، دنگ، کانا، کودن، نادان، بدقواره، بی هیکل، قناس

لغت نامه دهخدا

دنگل. [ دَ گ ِ ] ( ص ) ابله. ( ناظم الاطباء ) ( لغت فرس اسدی ). در قزوین و آذربایجان امروز کلمه دَنگُل متداول است و آن را به معنی لاابالی و لاقید و بی اعتنا به امور استعمال کنند. ( یادداشت مؤلف ). ابله و نادان و احمق. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از شرفنامه منیری ) ( آنندراج ). ابله و بی اندام. ( لغت فرس اسدی ). مردم ابله و نادان و احمق ، و از اینجاست انگل که به معنی مزاحم و سرخر باشد. ( لغت محلی شوشتر ) :
گر دنگل آمد این پسرت تا کی
بربندیش به آخرهر مهتر.
ابوالعباس ( از لغت فرس اسدی ).
محتمل است در این شعر «گر دنگل » مرکب از گر + دنگل نباشد بلکه یک کلمه باشد چنانکه امروزه کرتنکل و کرتنکلا، بمعنی بی اندام و گول متداول است. ( یادداشت دهخدا ). || بی اندام. ( ناظم الاطباء ) ( لغت فرس اسدی ) ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ). || دیوث. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ناشناس. ( ناظم الاطباء ).

دنگل. [ دَ گ َ ] ( ترکی ، اِ ) روبرو نشستن در مجلس باشد، و بعضی گویند به این معنی ترکی است. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). جلوس روبرو و زانوبه زانو. || گروه و جماعت. ( ناظم الاطباء ).

دنگل. [ دُ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گرمخان بخش حومه شهرستان بجنورد با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن اتومبیلرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) اجتماع گردهم نشستن در مجلس .

فرهنگ معین

(دَ گَ یا گِ ) (ص . ) ۱ - احمق ، نادان . ۲ - دیوث . ۳ - بی اندام .
( ~. ) [ تر. ] (اِ. ) = دنکل : اجتماع ، گرد هم نشستن در مجلس .

فرهنگ عمید

احمق، کودن، دبنگ.

گویش مازنی

/dangel/ آلت نرینگی کودک

واژه نامه بختیاریکا

( دُنگُل ) دختر جوان و خوشگل

دانشنامه عمومی

دنگل ( در زبان هندی به معنای کشتی ) ، فیلمی هندی ساخته شده در سال ۲۰۱۶ است که پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای هند با فروش بی سابقه ای در کل این صنعت است. این فیلم برگرفته از زندگی کشتی گیر معروف هندی، ماهاویر سینگ می باشد.
ماهاویر سینگ پوگات کشتی گیر سابق تیم ملی هندوستان به دلیل مشکلات زندگی، در حالی که هیچ وقت نتوانسته به مدال طلا برسد، مجبور می شود از تشک کشتی خداحافظی کند. سال ها بعد در حالی که ازدواج می کند، آرزو دارد بتواند فرزندان پسرش را برای تبدیل شدن به یک کشتی گیر قهار آموزش بدهد اما همسر او فقط دختر به دنیا می آورد و او به کل امیدش را از دست می دهد؛ اما روزی فکری به سرش زد که دو دختر بزرگش را کشتی گیر کند تا رویایش را به حقیقت تبدیل کند. بنابراین دخترانش را به تمرینات سخت مشغول کرد و با پسران به کشتی گرفتن وادار کرد. از قضا دختر اول او گیتا کوماری همه پسران را شکست داد و در بزرگسالی نیز با گرفتن مدال طلای جهانی و به اهتزاز درآوردن پرچم هند رؤیای پدرش ماهاویر سینگ را به حقیقت تبدیل کرد. خواهر گیتا نیز کشتی گیر بزرگی شد.
عکس دنگل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

نادان
این واژه کهن وآریایی وارد زبان انگلبسی شده وبه صورت�دانکیdonkey� به معنی الاغ، خر، آدم احمق ونادان، کودن و. . . در زبان انگلیسی به کار میرود. یعنی دنگل > دانکیdonkey در اینجا تبدیل رایج گاف بهk راداریم
...
[مشاهده متن کامل]
وحذف لام آخر. اازنشانه های بارز این واژه آریایی وجود حرف نون وگاف است. این واژه در گوبشهای شوشتری، قزوین وآذربایجان و. . . به کار میرود. لازم به ذکر است که خر نماد حماقت ونادانی و لجاجت در همه فرهنگهای دنیاست.

حاصل جفت گیری اسکل و شنقل است و درک او از دنیای رو به رو قابل بیان نیست.

بپرس