دنگ ( dang ) در لری به معنای صدا
Denk یا دانگ یا دنگ کلمه ای ترکی به معنای معادل و مساوی و توازن هست
از این رو وقتی گویند دنگی یعنی تساوی و توازن رعایت شود
واژهٔ فریبکار یا لغت مترادف نما به کلماتی در دو زبان مختلف گفته می شود که تلفظ یا ظاهر نسبتاً مشابهی دارند اما معنی شان به کلی متفاوت است. [۲][۳] مثلاً facade ( به معنی نما ) در انگلیسی و �فساد� در فارسی چنین وضعیتی دارند
اینم تعریف false friend
برای کسانی که نمیدانند
خب متاسفانه پیامای ما به سختی تایید میشه ، دوست عزیز جناب آرش که تعصب خود نسبت به زبان مادریتو حق میدونی ولی تعصب ما رو زبان مادریو با برچسب پان جواب میدی باید خدمتت عرض کنم در لصطلاح زبانشناسی چیزی هست
... [مشاهده متن کامل] به نام false frien یعنی دوست دروغین حتما در این مورد مطالعه بفرما تا متوجه بشی چه کسی بیسواده و ( متعصب و پان ) و اون واژه ترکی، ۱۰۰ درصد فارسی نیست😹.
واژه دنگ یک واژه صد درصدر پارسی است واقعا برام عجیب اینا یا عجمات پان ترکیسم کم برن تحقیق کنند بد نیست تا در ترکی می شود Tanrım ترکی هم نبود این واژه یعنی دنگ صد درصد پارسی است.
به بندری. لوطی . دنگ درآوردن، شور چیزی را در آوردن
دنگ با کسره در دال در گویش دشتستانی به معنای پرباد و برامده مثلا میگن توپ راباد کردم تا دنگ دنگ شد.
یا فلانی شکمش دنگ دنگه
بی دونگ به گویش بختیاری یعنی بدون سر و صدا
دَنگ =صدا - تقلید - ادا
دنگ /تنگ
دنگ =مرکز - نقطه پرکار -
تویی مانند دنگ و من چو پرگار
به گردت بی سر و بی پای گردم.
ملقابادی
دنگ/دند=دیوانه و بی چیز
�دنگ برنجکوبی یا اسیا انرا گدنگ و کدینه نیز گویند
... [مشاهده متن کامل]
از حربه سینه ماند چون کنده از تبر
وز گرز مغز گردد چون جامه از کدین.
مسعودسعد.
دل بدخواه دریده به سنان یا به حسام
مغز بدگوی فشانده به تبر یا به کدین.
لامعی.
دل مؤمنان را ز وسواس امانی
سر ناصبی را به حجت کدینی.
ناصرخسرو.
بر کوه شدیم [ کوه دماوند ]. . . جایی بفرمود کندن ، جایگاهی پیدا گشت. . . مردی آهنگر نشسته و کدینی بزرگ اندر دست. . پس آن پیر گفتار این طلسم است که افریدون ساخته است بر بیورسب تا چون خواهد که بندها بگشاید زخم این کدین آن را باطل کند. ( مجمل التواریخ ) .
پنداشتم که زیر کدین مجاهدت
سندان روزگار به توش و توان منم.
اگر پیشانیی داری چو سندان
بپیچی از کدین رمز ما روی.
نزاری
نگه دار اندرین آشفته بازار
کدین گازر از نارنج عطار.
هرکه میخ و کدینه پیش نهاد
کنده بر دست و پای خویش نهاد.
بر هرکه زدی کدینه گرز
بشکستی اگرچه بودی البرز.
نظامی.
برآهیخت گرزی کدینه برخت
بزد بر قدک تا که شد لخت لخت.
نظام قاری
به دار جور تو سر برنهم کدنگ بزن
ز عشق روی تو بیزارم ار بگویم آه.
سوزنی
دَنگ در لری به معنی صدا و آواز است، هر گاه همانند کسی صحبت کنیم و ادای او را دربیاوریم می گویم به دنگ فلانی صحبت می کند.
بی هوش و پریشان و نادان شدن از صدای دیگری
دنگ در فارسی ؛ پپه، پخمه، دنگل، کم هوش، نادان
اما در ترکی معنی برابری و تعادل میدهد
دنگ اولماک یعنی ذهن کسی را مختل کردن ، تمرکز را به مز زدن
دنگ اولماک یعنی به تعادل رسیدن
تلفظ آن دَنگ یا دِنگ
دِنگ در تورکی === معادل ، برابر ، توازن
در لری بختیاری
دَنْگْ: ادا و اطوار، ادا و اصول، رفتار غیر منتظره، بلا ( اتفاق )
دُنْگْ: سر و صدا، صدا
دَنْگْ مَدِرار: اذیت نکن، ادا و اطوار در نیار، بیخیال شو، اینکارو نکن
یه دَنگی به سَرُمْ اَوُدْ: یه بلایی سرم اومد. . . .
... [مشاهده متن کامل]
یو چه دَنْگیه: این چه کاریه / رفتاریه
بِنِشی / بِشی بی دُنْگْ: سر و صدا نکن، اینکارو نکن، حرف نزن، کاری نکن
دُنْگْ مَدِه: حرف نزن، ببر صداتو ( در حالت عصبانیت ) ، ساکت باش
در شمال فارس و در افواه مردم صغاد واژه ی �دِنگ� deng
برابر با سفت و محکم و استوار به کار می رود.
دنگ ، dang ، دنگ وفنگ ، دم ودستگاه ، درگویش شهربابکی به کسی که به خاطر اشتباه خودش ونصیحت نپذیرفتن از دیگران ، کاری انجام داده و خسران وزیانی بر وی وارد شده ، میگن ؛چشمش کور، دنگش نرم ، عمرش سر ، می خواست این کار رو نکنه ، حا لا بخوره
در فرانسوی نیز "dingue" داریم که چِم دیوانه می دهد.
دونگ یا دنگی حساب کردن
در ترکی دنک یا دنگ یعنی معادله و توازن و برابری
دونگی حساب کردن هم از اونجا اومده چون تو فارسی ریشه ای نداره
در ترکی دنگ یا دِنک معنی معادله و همتای دارد
birbirine eşit olan, akran olan, t�m �zellikleri birbirine benzeyen demek olup. denkleme b�r�nd�ğ�nde can sıkıcı olur. �rnektir ki davul bile dengi dengine calar.
... [مشاهده متن کامل]
اگر چیزی به حد برابری و دیگر آزار دهنده باشد میگیم
مثلا میگم دنگ اولما
یا کافا سسین دنگ گلیور یعنی صدات دیگه داره آژار دهنده میشه
در ترکی یعنی اینکه زیادی تو مغزم بودی و صدات تو مقزم زیادیه و از این قبیل
میگن
دنگ اولما منه
در ترکی استانبولی denk
بخمه ، ابله ، خنگ.
Stupid , Mad.
دنگ به اصطلاح امیانه زمانی که از چیزی فول میشی چیزی مثل نعشهگی یا مستی خیلی زیاد که رفتارو حرکاتت دست خودت نیست
به زبان عامه میشه گفت اسکول یا لاابالی
بین دزفولی ها به معنی ادا است. .
به کوردی یعنی صدا
معنی نادان . کودن
در اصل " دنگ " یا" دنگ شدن "در زبان ترکی بدین معناست که کسی به خاطر حرف زیاد یا صدای بلند ناشی از حرف زدن بسیار دیگری یا کوبیدن چیزی مثل چکش و . . . ناراحت شود و این اصطلاح را به کار می برد که " دنگ اولدخ بس دی " ( دنگ شدیم کافیه )
دیوانه
به زیر "د"، به معنای زرنگ و نترس به زبان بلوچی
به فتح د. کال. مثلا سیب دنگک در گویش کازرونی ( ع. ش )
ادا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)