دنف

لغت نامه دهخدا

دنف. [ دَ ن ِ ] ( ع ص ) بیمار دایمی. ج ، دَنِفون ، و دَنَفون. ( منتهی الارب ) ( از ناظم االاطباء ). بیمار. ( مهذب الاسماء ).

دنف. [ دَ ن َ ] ( ع ص ) بیماری ملازم. بیماری دائم ، مذکر و مؤنث و تثنیه و جمع در آن یکی است. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). بیماری گران. ( مهذب الاسماء ).

دنف. [ دَ ن َ ] ( ع مص ) بیمار گران شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سخت بیمار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). سخت نزار شدن. ( المصادر زوزنی ). || نزدیک شدن آفتاب به فروشدن ، و زرد گردیدن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نزدیک گشتن آفتاب به فروشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک شدن امر. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بیمار گران شدن .

دانشنامه عمومی

دِنُف ( به لهستانی: Dynów ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در شهرستان ژشوف واقع شده است. [ ۱] دنوو ۲۴٫۴۱ کیلومتر مربع مساحت و ۶٬۰۷۶ نفر جمعیت دارد.
عکس دنفعکس دنفعکس دنف
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس