دندل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
دَندِل به لهجه عرب خمسه استان فارس به معنی آویزان کردن است. مثال آویزان کردن طناب و دلو در چاه را دندل گویند.
الحبل دَندِلِه فی الجافر ( بئر ) = طناب را آویزان کن یا بینداز در چاه.
الحبل دَندِلِه فی الجافر ( بئر ) = طناب را آویزان کن یا بینداز در چاه.
دندل کلمه صحیح است در کرمان به هسته خرما میگویند