دندان گرفتن


مترادف دندان گرفتن: خاییدن، گازگرفتن

معنی انگلیسی:
bite

لغت نامه دهخدا

دندان گرفتن. [ دَ گ ِرِ ت َ ] ( مص مرکب ) دندان کشیدن. برکندن دندان و دورکردن او را. ( آنندراج ). رجوع به دندان کشیدن شود.
- دندان گرفتن از کسی ؛ کشیدن دندان وی. ریختن دندان او. ( از یادداشت مؤلف ). محروم کردن کسی از دندان :
از آن ، دندان ز پیران گردش افلاک می گیرد
که از غفلت همی دارد به پیری لب گزیدن را.
صائب ( از آنندراج ).
|| گزیدن. گاز گرفتن. گاز زدن. ( یادداشت مؤلف ). زر. عذم. ( تاج المصادر بیهقی ). ازم. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

دندان کشیدن . بر کندن دندان و دور کردن او را .

پیشنهاد کاربران

دندان گرفتن ؛ بوسه گرفتن. ( از آنندراج ) :
ز لعل یار دندانی گرفتم
حیاتی یافتم جانی گرفتم.
خسروی.
چند دندان به جگر غوط دهم بخت کجاست ؟
که بگیرم ز لب لعل تو دندانی چند.
باقر کاشی.

بپرس