- دندان گرفتن از کسی ؛ کشیدن دندان وی. ریختن دندان او. ( از یادداشت مؤلف ). محروم کردن کسی از دندان :
از آن ، دندان ز پیران گردش افلاک می گیرد
که از غفلت همی دارد به پیری لب گزیدن را.
صائب ( از آنندراج ).
|| گزیدن. گاز گرفتن. گاز زدن. ( یادداشت مؤلف ). زر. عذم. ( تاج المصادر بیهقی ). ازم. ( دهار ).