دندان گرد
/dandAngerd/
مترادف دندان گرد: آزپیشه، آزمند، آزور، حریص، طماع، طمعکار
متضاد دندان گرد: قانع
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- دندان گرد بودن ؛ بر متاع و کالاهای خویش نرخی گران گذاشتن. نظیر گران گاز بودن. ( امثال و حکم دهخدا ).
|| حریص. طماع. ( از ناظم الاطباء ). طمعکار. نرو. خام طمع. آزمند. پرتوقع.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که در معامله و داد و ستد بسیار سخت گیر باشد.
اصطلاحات و ضرب المثل ها
طمع کار برای هر چیزی که منفعت داشته باشد.
مترادف ها
ازمند، حریص، طماع، پولکی، دندان گرد، پر خور
ازمند، طماع، دندان گرد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خسیس وفرصت طلب پول پرست
کسی که دندان به همراه باسن گردی دارد و آماده است بکنه تو پاچه مردم