دندان کند کردن کسی را ؛ دهان کسی را بستن. با دادن پاره و رشوه اورا از گفتن حق منع کردن :
تُرُشی های چرخ ناشیرین
کند کرده ست تیز دندانم.
روحی ولوالجی ( ازامثال و حکم دهخدا ) .
تُرُشی های چرخ ناشیرین
کند کرده ست تیز دندانم.
روحی ولوالجی ( ازامثال و حکم دهخدا ) .