کسی که با تو به دندان زنی برون آید
بود زمانه مر اورا به قهر دندان کن.
سوزنی.
لبم بی آب چون دندان شانه ست ازین دندان کن آئینه سیما.
خاقانی.
سر دندان کنش را زیر چنبرفلک دندان کنان آورده بر در.
نظامی.
رجوع به دندان کندن شود.|| ( اِ مرکب ) کلبتین و ابزاری که بدان دندان را برمی کنند. ( ناظم الاطباء ).