دندان قروچه رفتن: [ اصطلاح در تداول عامه ]غرولند کردن، به هم ساییدن یا به هم فشردن دندان ها از خشم .
( ( مردی به آرزو تنه زد. "بپا حاج خانم " آرزو دندان قروچه رفت. "حاج خانم عمه ی ــــــــ" شیرین آستینش را کشید . "بیا معلوم هست امروز چه مرگت شده ؟" ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 39. ) )
( ( مردی به آرزو تنه زد. "بپا حاج خانم " آرزو دندان قروچه رفت. "حاج خانم عمه ی ــــــــ" شیرین آستینش را کشید . "بیا معلوم هست امروز چه مرگت شده ؟" ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 39. ) )