دندان فروبردن در کار کسی ؛ کنایه از چشم داشت و توقع کردن و در کاری بسیار بجد شدن و اقدام نمودن. دندان بر چیزی داشتن. ( از آنندراج ) :
خشمت به کارخلق چو دندان فروبرد
تا پشت گاو و ماهی آسان فروبرد.
... [مشاهده متن کامل]
کمال اسماعیل ( از آنندراج ) .
اگر گویم که دارم بالبت کاری بخایی لب
چرا بایدچنین در کارها دندان فروبردن.
امیرخسرو.
خشمت به کارخلق چو دندان فروبرد
تا پشت گاو و ماهی آسان فروبرد.
... [مشاهده متن کامل]
کمال اسماعیل ( از آنندراج ) .
اگر گویم که دارم بالبت کاری بخایی لب
چرا بایدچنین در کارها دندان فروبردن.
امیرخسرو.