دندان شیر

لغت نامه دهخدا

دندان شیر. [ دَ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح گیاه شناسی ) اسنان السباع. گیاه دائمی شیره دار از تیره مرکبات با برگهای فراهم و گلهای زرد روشن بر روی ساقه بلند، برگهای نورسته آن خام و پخته خوراکی است. دانه هایش دارای رشته هایی است به شکل چتر که باد بآسانی آنها را می برد. قاصدک. ( از دایرةالمعارف فارسی ).

فرهنگ فارسی

در اصطلاح گیاه شناسی اسنان السباع .

پیشنهاد کاربران

دندان شیر؛ راضع. راضعه. دندانی که طفل بار اول برآورد. ( یادداشت مؤلف ) . دندان شیری.

بپرس