دندان افشاردن. [ دَ اَ دَ ] ( مص مرکب ) دندان فشردن. مقاومت و پافشاری کردن : مادرش زره بر وی راست می کرد...و می گفت دندان افشار با این فاسقان تا بهشت یابی چنانکه گفتی به پالوده خوردن فرستد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 178 ). رجوع به دندان فشردن و دندان فکندن شود.