اجلم دنبه نهد از بره چرخ شما
همچو آهوبره مشغول چرایید همه.
خاقانی.
ترا از گوسفند چرخ دنیا می نهد دنبه تو برگاو زمین برده اساس قصر و بنیانش.
خاقانی.
|| کنایه از سحر کردن برای کاستن و گداختن کسی. ( آنندراج ). کنایه از شعبده کردن.( ناظم الاطباء ) : شب را ز گوسفند نهددنبه آفتاب
تا کاهش دقش به مکافا برافکند.
خاقانی.
رجوع به دنبه گداز و دنبه دادن شود.