دمیده

/damide/

لغت نامه دهخدا

دمیده. [ دَ دَ / دِ ] ( ن مف ) فوت کرده. پف کرده. || که در آن بدمند. نای و بوق و مشک و هر چیزی که در آن دمیده باشند :
ز نای دمیده بر آهنگ دور
گمان بود کآمد سرافیل و صور.
نظامی.
|| آماسیده. بادکرده. ورم کرده. پف کرده. بالاآمده از پوکی. ( یادداشت مؤلف ): رخاخ ؛ زمین دمیده که زیر پا شکسته گردد. باجر؛ کلان شکم و آماسیده و دمیده جوف. ( منتهی الارب ). || خروشیده. غریده :
شب تاختنی کرد چو عفریت دمیده
بر ماه فرس رانده و با چرخ چخیده.
منوچهری.
|| رسته و روییده. ( ناظم الاطباء ) :
بگذر ای دوست تا به وقت بهار
سبزه بینی دمیده بر گِل ِ من.
( گلستان ).
|| شکوفه. || ممتدشده. || وزنده و شکفته. || وزیده. ( ناظم الاطباء ). || طلوع کرده. ( یادداشت مؤلف ).
-دمیده صبح ؛ سپیده صبح. ( ناظم الاطباء ). || برافروخته. سرخ شده. برتافته : بفرمود تاطشتی از انگشت دمیده بیاوردند. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 504 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - فوت کرده پف کرده . ۲ - وزیده . ۳ - روییده . ۴ - طلوع کرده .

فرهنگ معین

(دَ دِ ) (ص مف . ) ۱ - فوت کرده ، پف کرده . ۲ - وزیده . ۳ - روییده . ۴ - طلوع کرده .

فرهنگ عمید

۱. وزیده.
۲. روییده.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی دمیده از ریشه ی واژه ی دمیدن فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دمیدهدمیدهدمیدهدمیدهدمیده

بپرس