دمنه دانی

لغت نامه دهخدا

دمنه دانی. [ دَ ن َ / ن ِ نی ] ( اِ مرکب ) دمله دانی. لته و کهنه پیچیده ای که در سوراخ تنور گذارند تا بخارآن بیرون نرود. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) :
آن ریش چنان نمی پسندند
صاحب طبعان این زمانی
زیرا که به هیچ کار ناید
الا زِبَرای دمنه دانی.
کمال اسماعیل.

فرهنگ فارسی

دمله دانی . لته و کهنه پیچیده که در سوراخ تنور گذارند تا بخار آن بیرون نرود.

پیشنهاد کاربران

بپرس