دمسیجک. [ دُ ج َ ] ( اِ مرکب )دمسیجه. صعوه. گازرک. ( یادداشت مؤلف ) : گه چو دمسیجک از شاخ به شاخ گاه چون شب پرک از تیم به تیم.خاقانی.و رجوع به دمسیجه شود.