دمردن

لغت نامه دهخدا

دمردن. [ دَ م ِ دَ ] ( مص ) ( در لهجه مازندران ) به غرق هلاک شدن. غرق شدن. غرقه شدن. ( یادداشت مؤلف ).

گویش مازنی

/damerden/ خاموش شدن آتش

پیشنهاد کاربران

مازنی:دمردن : damerden خاموش شدن آتش - مردن آتش یا شعله ( در فرهنگ زرتشتی، آتش دارای جان بوده و خاموش شدن آن به معنای مردن و کشته شده بوده است. )

بپرس