لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنچه که از مد افتاده و باب روز نیست از مد افتاده توضیح : پرهیز کردن از استعمال این کلمه بیگانه اولی است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
از رسم روز افتاده
ورافتاده،
کهنه
کهنه
د اول فعل بیاد معنی عکسش رو میده
کالر رنگ دکلاره بیرنگ
مد چیزی که رونق گرفته د مده یعنی از رونق افتاده
کلته پوشیده د کلته یعنی باز چیزی که پوشیده نباشه
جالبه قبلنا به مقنعه میگفتن کولته یعنی چیزی که سر رو میپوشونه
و احتمالا یه واژه انگلیسی بوده
کالر رنگ دکلاره بیرنگ
مد چیزی که رونق گرفته د مده یعنی از رونق افتاده
کلته پوشیده د کلته یعنی باز چیزی که پوشیده نباشه
جالبه قبلنا به مقنعه میگفتن کولته یعنی چیزی که سر رو میپوشونه
و احتمالا یه واژه انگلیسی بوده
د که میاد اول مد معنی عکسش رو میده مثلا مد یعنی چیزی که رونق داره و رواج داره د مده یعنی چیزی که از رونق و اعتبار افتاده
کالر میشه رنگ دکالره میشه بی رنگ
کالته میشه پوشیده د کالته میشه چیزی که پوشیده نیست و اصطلاح باز
... [مشاهده متن کامل]
یه چیز جالب دیگه قدیما به مقنعه میگفتن کولته که به نظر من همون کالته بوده و یه واژه انگلیسی بوده یعنی چیزی که موها رو میپوشونه
کالر میشه رنگ دکالره میشه بی رنگ
کالته میشه پوشیده د کالته میشه چیزی که پوشیده نیست و اصطلاح باز
... [مشاهده متن کامل]
یه چیز جالب دیگه قدیما به مقنعه میگفتن کولته که به نظر من همون کالته بوده و یه واژه انگلیسی بوده یعنی چیزی که موها رو میپوشونه
از رونق و اعتبار افتاده