دمان رفتن ؛ بشتاب رفتن. شتابان رفتن. رفتن به سرعت و شتاب :
دمان رفت تا پیش توران سپاه
یکی نعره زد شیر لشکرپناه.
فردوسی.
برآویخت و بدرید قلب سپاه
دمان از پس او همی رفت شاه.
فردوسی.
دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ
زدی بر سرش گرزه گاورنگ.
فردوسی.
دمان رفت تا پیش توران سپاه
یکی نعره زد شیر لشکرپناه.
فردوسی.
برآویخت و بدرید قلب سپاه
دمان از پس او همی رفت شاه.
فردوسی.
دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ
زدی بر سرش گرزه گاورنگ.
فردوسی.