دماغی

/damAqi/

معنی انگلیسی:
cerebral, mental, psychic, psychological, nasal

لغت نامه دهخدا

دماغی. [ دِ ] ( ص نسبی ) منسوب به دماغ ، به معنی مغز. مغزی. مخی : امراض دماغی. ( یادداشت مؤلف ). || باطل و بیهوده و بیمعنی. ( ناظم الاطباء ). || مغرور. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). متکبر. ( آنندراج ). || هرزه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

منسوب به دماغ به معنی مغز .

مترادف ها

cacuminal (صفت)
دماغی، وابسته به نوک و انتهای درخت

mental (صفت)
دماغی، مغزی، فکری، روانی، معنوی، روحی، هوشی

cerebral (صفت)
دماغی، مغزی، مخی، فکری

cephalic (صفت)
دماغی، راسی، وابسته به سر، وابسته به مغز کله

فارسی به عربی

راسی , عقلی , مخی

پیشنهاد کاربران

مثال ضعف قوای دماغی
در حقوق به معنای کم عقل بودن است
دماغ=مغز

بپرس