دماغ سوختگی. [ دَ / دِ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) رنج دیدگی. ناکامی. شکست. افسردگی. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دماغ سوختن و دماغ سوخته شود.