لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
- دماغ سوخته ؛ کنایه ازخاطر ناکام و افسرده کسی که در وصول به مقصد یا هوسی شکست خورد. در تداول عامه ، به طنز و شوخی و مسخره گویند دماغ سوخته می خریم. یا بوی دماغ سوخته می آید.
بور
ماز
کنایه از شکست خوردن و ناکام شدن