دماری

لغت نامه دهخدا

دماری. [ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به دمار. گوشت رگ و ریشه دار. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به دمار شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ریشه های گوشت توضیح : در دکانهای کبابی و چلو کبابی گوشتی را که برای تهیه کباب آماده کردهاند بدوا همه رگ و ریشه های آنرا با کارد جدا کنند . این رگ وریشه ها را دمار گویند . و آنها را بنام دماری بفقیران فروشند و آنان آنها را پخته و سوپ رقیقی تهیه کرده و خورند . یا دمار از کسی ( روزگار کسی یا نهاد کسی ) بر آوردن ( در آوردن ) او را بسیار عذاب دادن ویرا سخت شکنجه دادن .

گویش مازنی

/de maari/ گوساله ای که از شیر دو گاو تغذیه کند

پیشنهاد کاربران

بپرس