دِماراتوس (Demaratus) پادشاه اسپارت از ۵۱۰پ م. در ۴۹۱پ م کِلئِومِنِس اول، پادشاه دیگر این شهر، او را از سلطنت عزل کرد، و او به دربار شاهنشاه ایران پناهنده شد. داریوش اول، پِرگامون و چند شهر دیگر را به او بخشید و اعقاب دماراتوس تا اوایل قرن ۴پ م بر آن جا فرمانروایی می کردند. دماراتوس خشایارشا را در حمله به یونان در ۴۸۰پ م همراهی کرد.
دماراتوس یا دماراتُس ( به یونانی: Δημάρατος ) ، از حدود ۵۱۵ سال قبل از میلاد تا ۴۹۱ قبل از میلاد، پانزدهم یوروپونتیدس، پادشاه اسپارتا، جانشین پدرش آریستون بود. وی به عنوان پادشاه، عمدتاً به دلیل مخالفت با پادشاه مشترک اسپارت، کلئومنس اول، شناخته می شود. وی بعداً به شاهنشاهی هخامنشی گریخت و در آنجا به وی پناهندگی و زمین داده شد و در حمله دوم پارس به یونان در سمت پارسیان جنگید. کلئومنس به پیشگوی دلفی رشوه داد تا بگوید دماراتوس پسر مشروع پدرش، پادشاه آریستون نیست تا او را به تبعید بفرستند و از اینکه سلطنت خود را از دست داده شرمنده شود. ... [مشاهده متن کامل]
هنگامی که کلئومنس تلاش کرد تا ایساگوراس را در آتن مستبد کند، دماراتوس تلاش ناموفقی کرد تا برنامه های خود را ناکام بگذارد. در سال ۴۹۱ قبل از میلاد، اژینا یکی از ایالت هایی بود که نمادهای تسلیم ( زمین و آب ) را به پارس داد. آتن بلافاصله برای مجازات این به اسپارتا متوسل شد تا این عمل مادگرایی را مجازات کند و کلئومنس اول برای دستگیری عاملان به جزیره اژینا رفت. اولین تلاش او به دلیل دخالت دماراتوس که تمام تلاش خود را به کار برد تا کلئومنس را در وطن بدبین کند، بی نتیجه ماند. به تلافی آن، کلئومنس از لئوتیدیداس، دشمن نسبی و شخصی دماراتوس خواست که تاج و تخت را به این دلیل که دماراتوس در حقیقت پسر آریستون نبود، بلکه از آگتوس، شوهر اول مادرش بود ادعا کند. کلئومنس به غیبگوی نیایشگاه دلفی رشوه داد تا به نفع لئوتیچیدس، به طور رسمی وی را پادشاه اعلام کند که در ۴۹۱ سال قبل از میلاد پادشاه شد. پس از برکناری دماراتوس، کلئومنس به همراه همکار جدیدش لئوتیچیدس برای بار دوم به جزیره اژینا سفر کرد، ده نفر از شهروندان برجسته را توقیف کرد و آنها را به عنوان گروگان در آتن گرفت. در زمان سلب مسئولیت او، دماراتوس مجبور به فرار شد. او به دربار پادشاه ایرانی خشایارشا اول رفت و خشایار شاه شهرهای تئوثرانیا و هالیسارنا را در اطراف پرگامون، جایی که فرزندان او اوریستن و پروکلس هنوز در آغاز قرن ۴ قبل از میلاد حکمرانی می کردند، به او داد. وی در حمله خود به یونان در ۴۸۰ پیش از میلاد خشایارشا را همراهی کرد و ادعا می شود که خشایارشا را هشدار داده بود که قبل از نبرد ترموپیل اسپارتی ها را دست کم نگیرید: 'در مورد اسپارتایی ها نیز همین طور است. یکی در برابر یکی، آنها به خوبی هر کس در دنیا هستند. اما وقتی آنها در تن مبارزه می کنند، از همه بهتر هستند. زیرا اگرچه آنها مرد آزاده ای هستند، اما کاملاً آزاد نیستند. آنها قانون را به عنوان استاد خود می پذیرند؛ و آنها بیشتر از این که استاد شما به شما احترام بگذارند به این استاد احترام می گذارند. هرچه او امر کند، آنها انجام می دهند؛ و فرمان او هرگز تغییر نمی کند: آنها را از فرار در جنگ منع می کند. او از آنها می خواهد که محکم بایستند - برای تسخیر یا مردن. ای پادشاه، اگر به نظر می رسد احمقانه صحبت می کنم، از این زمان راضی هستم که سکوت کنم. من فقط الان صحبت کردم چون تو به من امر کردی امیدوارم همه چیز مطابق خواسته شما رقم بخورد. '