دمار از جایی براوردن

پیشنهاد کاربران

دمار از جایی برآوردن ؛ آتش زدن و دود برآوردن از آن جای. ویران ساختن و کشتن افراد و ساکنان آن. به باد فنا دادن آن جای. ( از یادداشت مؤلف ) :
بپردخت از ارجاسپ اسفندیار
به کیوان برآورد زایوان دمار.
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی.
نترسیدم از دولت شهریار
برآوردم از رزمگه شان دمار.
فردوسی.
سیاوخش رد را به فرجام کار
بکشت و برآورد از ایران دمار.
فردوسی.
به جان و سر خسرو نامدار
که از مرزتوران برآرم دمار.
فردوسی.
گر ازبوم ترکان برآری دمار
همان کین بخواهند فرجام کار.
فردوسی.
و آتش فراق دمار از خرمن صبر برآورده. ( سندبادنامه ص 188 ) .
گر آری یک زمان اندر شمارم
دمار از سنگ و ازگوهر برآرم.
نظامی.

بپرس