دماخ

لغت نامه دهخدا

دماخ. [ دُ ] ( ع اِ ) بازیی است مر تازیان بیابان باش را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بازیی است مر تازیان بیابان باش را .

پیشنهاد کاربران

بپرس