دم کنی

/damkoni/

لغت نامه دهخدا

دم کنی. [ دَ ک ُ ] ( اِ مرکب ) چیزی چون بالش و رفاده به صورت دایره انباشته به پشم یا پنبه یا جامه پاره ها یا حصیر بافته شده که آن را در جامه ای گرفته بر در دیگ پلو و چلو نهند تابخاری که از درون دیگ متصاعد شود به خود کشد و دوباره بصورت قطرات آب در دیگ نریزد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

چیزی چون بالش و رفاده به صورت دایره انباشته به پشم یا پنبه یا جامه پاره ها یا حصیر بافته شده .

پیشنهاد کاربران

وسیله ای کاربردی است که به دفع سموم و حفظ مواد مورد نیاز هنگام پخت برنج کمک می کند. این وسیله اغلب از جنس حصیر، نمد، پارچه نخی و پنبه بوده و در اشکال گوناگون طراحی می شود. همچنین دمکنی ها با توجه به داشتن توانایی بالا در جذب بخار، موجب دم کشیدن بهتر برنج می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

زمانی که برنج در حالت دم کشیدن است، بخار آب به درب قابلمه رسیده و مجددا به برنج بر می گردد. این امر باعث شفته شدن برنج و ورود مواد سمی نیز می شود. استفاده از دمکنی به جذب قطره های آب کمک کرده و از شفته شدن برنج جلوگیری می کند.
دم کنی بخار برنج را به خود جذب می کند و اجازه نمی دهد آب برنج دوباره به آن بازگردد. به همین دلیل با استفاده از دم کنی برنج پخت بسیار مطلوب تری خواهد داشت.

دم کنی

بپرس