دم واپسین ؛ نفس آخرین. ( ناظم الاطباء ) . کنایه است از دم نزع. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) :
نیستی آگه که دم واپسین
از تو برآرند دمار ای غلام.
عطار.
- || آخرین دیدار معشوق. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
نیستی آگه که دم واپسین
از تو برآرند دمار ای غلام.
عطار.
- || آخرین دیدار معشوق. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .