دم قیچی

/damqeyCi/

معنی انگلیسی:
snippings, scraps

فرهنگ معین

(دَ. قِ ) (اِمر. ) قطعه های کوچک اضافی که در جریان برش پارچه ، کاغذ و مقوا و غیره به وجود می آید.

مترادف ها

mammock (اسم)
برش، ذره، پاره، ریزه، قراضه، دم قیچی

پیشنهاد کاربران

دم قیچی ؛ آنچه خیاط با مقراض از جامه به قطعات خرد برد و بیرون افکند تا قطعات بزرگ باندام برآیند. قراضه. وذاره. تراشه درزی. ( یادداشت مؤلف ) .

بپرس