دم سیخ کردن

پیشنهاد کاربران

اظهار وجود کردن . شاخ و شانه کشیدن
مثال از کتاب دن آرام:
به مان فرمان میدهند. مرگ بر آتامان ها. کمیته های انقلابی انتخاب کنید. آن وقت دهاتی ها هم دم سیخ کرده اند. نجار و آهنگر دزد و . . . این جا مثل تخم مگس هو میکشند
دُم سیخ کردن: [عامیانه، کنایه ] نگا. دُم سیخ شدن.