دم سرد. [ دَ س َ ] ( ص مرکب ) که دارای باد سرد است. که هوای سرد دارد. با باد و هوای سرد : شبی دم سرد چون دلهای بی سوز برات آورده از شبهای بی روز.
نظامی.
|| کسی که سخن بی اثر می گوید. ( ناظم الاطباء ). کنایه از کسی که سخنش درنگیرد. ( آنندراج ) : تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم.