دم دست

فارسی به عربی

فی , مفید

پیشنهاد کاربران

دم دست ؛ جلو دست. پیش دست. در دست رس. ( یادداشت دهخدا ) .
نزدیک
within someone's reach and within someone's grasp=1. Lit. close enough to be grasped.
2. Fig. almost in the possession of someone.
( گویش تهرانی )
دمِ پَر = دم دست ، نزدیک:دم پرش نرو!
کنار، نزد

بپرس