دم خوری

لغت نامه دهخدا

دم خوری. [ دَ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب )سازگاری. همفکری. همدلی. دم خور بودن. موافقت با کسی یا کسانی. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم خور شود.

فرهنگ فارسی

سازگاری . همفکری .

پیشنهاد کاربران

بپرس