دم به دقیقه: [ اصطلاح در تداول عامه ]لحظه به لحظه، پی در پی، به طور پیوسته، مداوم، مدام، پشت سر هم.
( ( " گوش کن "ماشین را خاموش کرد "اگر خیال داری صد متر به صد متر دم به دقیقه به مادرت و آیه زنگ بزنی که آبه ناهار خورد یا نخورد و مادرت غش کرد یا نکرد و بنگاه کن فیکون شد یا نشد از همین حالا بگو برگردم " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص72 . ) )
( ( " گوش کن "ماشین را خاموش کرد "اگر خیال داری صد متر به صد متر دم به دقیقه به مادرت و آیه زنگ بزنی که آبه ناهار خورد یا نخورد و مادرت غش کرد یا نکرد و بنگاه کن فیکون شد یا نشد از همین حالا بگو برگردم " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص72 . ) )